بهرامیان میگوید سفارش مروان دربارهٔ قتل حسین، تنها بهخاطر دشمنی نبوده و او اندیشهٔ خلافت در سر داشت. روایتی کمیاب و مهم موجود است که پس از اخذ دستور معاویه از سوی مروان مبنی بر بیعت ستاندن برای ولایتعهدی یزید، او خشمگین به شام رفته و علناً از امارت «صبیان» [=کودکان] ابزار نارضایتی کرده و به جایگاه خود اشاره کرد. معاویه نیز برای آرام کردن او، وی را «نظیر» خویش خواند و ولیعهد یزید قرار داد. بهرامیان ادامه میدهد حتی درصورت ساختگی بودن این روایت از سوی طرفداران وی، رگهای از حقیقت سودای خلافت مروان در آن وجود دارد، اما او با وجود حسین بختی برای خلافت خویش نمیدید، ازاینرو کشتن حسین را خوشتر میداشت. او حتی در نامهای که برای عبیدالله فرستاد، جایگاه حسین را به او یادآوری کرد و با زیرکی به او برای عدم سستی در برابر حسین بهخاطر جایگاهش هشدار داد؛ و عبیدالله نیز در آشفتگی دستگاه خلافت اموی پس از مرگ یزید، به وی پیشنهاد داد تا خلافت را بپذیرد. ببینید: بهرامیان، «حسین (ع)، امام»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۶۶۷. بلوکباشی، علی؛ بهرامیان، علی؛ پاکتچی، احمد؛ حاج منوچهری، فرامرز؛ مسعودی آرانی، عبدالله؛ بخش فقه، علوم قرآنی و حدیث (۱۳۹۲). «حسین (ع)، امام». در موسوی بجنوردی، کاظم. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. ۲۰. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. صص. ۶۶۴–۷۱۵. شابک۹۷۸-۶۰۰-۶۳۲۶-۱۹-۱.
پیش از فرستادن لشکر ابن سعد و در هنگام اردو در نُخَیْله، ابن زیاد منبر رفت و در خطابهای از خوبیهای معاویه در پرداخت منظم «اعطیات» و ستایش یزید و افزایش «عطا» از سوی او گفت و اینکه همه باید به سپاه بپیوندند. سپس برای تسلط بیشتر بر اوضاع، به نخلیه رفت و به محمد بن اشعث و اسماء بن خارجه دستور داد در کوفه مردم را به «طاعت» فراخوانند و از پیامدهای «فتنه» انذار دهند و آنان را برای پیوستن به لشکر ترغیب کنند. سپس دستور داد تا «عطا» به لشکریان پرداخت شود. بهرامیان میگوید عطا بیشتر در آغاز سال و ماه محرم پرداخت میشد؛ و افزایش و پرداخت آن در این زمان نقش مهمی در شکلگیری این لشکر داشت، چنانکه سپستر تعدادی از لشکریان کوفه علناً بیان کردند که بهخاطر قطع نشدن عطا به نبرد رفتهاند. این گونه عطا که اکثراً برای نبرد لشکریان مسلمان با سرکشان نامسلمان پرداخت میشد، این بار برای نبرد با حسین بن علی پرداخت شد. هرچند این عمل بدون آمادگی زمینهٔ فکری که از روزگار معاویه پیریزی شده بود، امکان نداشت؛ عبارات «خروج بر خلیفه»، «ترک طاعت» که بخشی از «فتنه» شمرده میشد، برابر با «کفر» بود و همین بهانهها، برای حذف مخالفان بهکار برده میشد؛ آنچنانکه حجر بن عدی و اطرافیانش در زمان معاویه با عنوان «رؤساء فتنه» کشته شدند. در کربلا نیز همین واژگان از سوی طرفداران بنیامیه به حسین و اطرافیانش نسبت داده میشد. ببینید: بهرامیان، «حسین (ع)، امام»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۶۷۱–۶۷۲. بلوکباشی، علی؛ بهرامیان، علی؛ پاکتچی، احمد؛ حاج منوچهری، فرامرز؛ مسعودی آرانی، عبدالله؛ بخش فقه، علوم قرآنی و حدیث (۱۳۹۲). «حسین (ع)، امام». در موسوی بجنوردی، کاظم. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. ۲۰. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. صص. ۶۶۴–۷۱۵. شابک۹۷۸-۶۰۰-۶۳۲۶-۱۹-۱.